ماه من غصه چرا؟؟
آسمان را بنگر، که هنوز
بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می‌خندد…

یا زمینی را که،
دلش از سردی شب‌های خزان
نه شکست و نه گرفت!
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید!

و در آغاز بهار،
دشتی از یاس سپید،
زیر پاهایمان ریخت
تا بگوید که هنوز،
پر امنیت احساس خداست…

ماه من غصه چرا؟؟
تو مرا داری و من هر شب و روز،
آرزویم همه خوشبختی توست…
ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخن‌ها گفتن
کار آنهایی نیست که خدا را دارند.

ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی،
مثل باران بارید
یا دل شیشه‌ای‌ات
از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا
چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود
که خدا هست، خدا هست هنوز…


ماه من… غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی
بودن اندوه است!
این‌همه غصه و غم
این‌همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه
میوه‌ی یک باغند…
همه را با هم و با عشق بچین!

ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند سبزه زاری‌ست پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می‌خواند
که خدا هست خدا هست خدا هست هنوز…

{-41-}
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/02/05 - 19:00